نادر زینالی، مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی البرز در یادداشتی نوشت: این استان بهواسطه مجاورت با پایتخت، مهاجرت اقوام مختلف، تنوع اقلیمی و شهری بودن نسبی، ظرفیتی دارد که کمتر استانی به آن رسیده است. در این فضا، ۸۳ رشته فعال صنایع دستی ثبت شدهاند. هر کدام از این رشتهها از سفالگری، گلیمبافی، شیشهگری، سنگتراشی، سوزندوزی و مصنوعات چرمی گرفته تا تولید سازهای سنتی بخشی از هویت هنری این استان هستند.
بهعنوان مثال کافی است وارد یک کارگاه سفالگری در استان البرز شوید؛ جایی که گل رس نرم زیر دستان هنرمندان شکل میگیرد و هر ضربه داستانی از سنتها، باورها و فرهنگ محلی را روایت میکند. صدای چرخ سفال و لمس دلنشین گل مرطوب لحظهای زنده و ملموس را در برابر چشم بازدیدکننده قرار میدهد. در گوشهای دیگر از کارگاه، قطعات سفال خام با دست و ابزارهای هنرمندانه تراشیده و نقشاندازی میشوند تا به آثار تزئینی و کاربردی تبدیل شوند؛ سفال در دستان استادان جان میگیرد و هویت، خلاقیت و عشق به هنر را منعکس میکند. اگر سری به بخش لعابکاری و پخت سفال بزنید، خواهید دید که سنت دیرینه سفالگری نه تنها حفظ شده بلکه با ابتکار هنرمندانه، هر قطعه به روایتگر داستانی منحصر بهفرد تبدیل میشود؛ داستانی از هنر، فرهنگ و پیوند نسلها.
در گوشهای دیگر از شهر کرج، سنگهای نیمهقیمتی با دست و ابزارهای نوین شکل میگیرند تا به آثار تزئینی و کاربردی تبدیل شوند؛ سنگها در دست استادان، جان میگیرند و هویت و خلاقیت را در خود میتابانند و اگر سری به کارگاههای چرم و نقشاندازی بزنید میبینید که هنر نقاشی روی چرم با سابقهای نزدیک به ۷۰ سال نه تنها مهارت سنتی را حفظ کرده بلکه با خلاقیت هنرمندانه، هر قطعه را به روایتگر یک داستان منحصر بهفرد تبدیل میکند؛ داستانی از هنر، فرهنگ و پیوند نسلها.
اینها همه نشان میدهند که البرز مخزن تنوع هنری کشور است. این تنوع، بهنوبه خود یک فرصت مهم برای استان محسوب میشود، فرصتی که به شرط تبدیل شدن به جریان اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی میتواند تحولآفرین باشد.
حال موجود؛ از ظرفیت تا واقعیت
ظرفیتها همانند دانههای درشت در دامن یک مزرعهاند اما اگر زمین آماده نشود، محصول نمیدهد. امروز در استان البرز تولیدات هنری وجود دارد، کارگاهها فعالاند، هنر به خانه رسیده است اما آیا هنر به بازار رسیده است؟ آیا اثر توانسته به جریان اقتصادی تبدیل شود؟
یکی از نقاط قوت این استان، تنوع بالا و ذهنیت هنرمندانی است که وارد عرصه صنایع دستی شدهاند. ولی واقعیت این است که بسیاری از تولیدات هنوز در حوزه تولید ماندهاند و به حوزه بازار گسترده و ارزش افزوده بالا نرسیدهاند. مثلاً سفالسازی جریان دارد ولی بیشتر برای مصارف محلی و بازار داخلی کوچک تولید میشود و کمتر دیده شده که قالب بستهبندی بینالمللی، برند قوی، فروش آنلاین گسترده و صادراتی داشته باشد.
از سوی دیگر بازار عرضه و بازاریابی هنوز به گستردگی لازم نرسیده است. هرچند گردشگران استان به صنایع دستی علاقمند هستند اما اتصال بین تولیدکننده، عرضهکننده، فروشگاه تخصصی، بازار آنلاین و گردشگری فرهنگی به شکل یک زنجیره کامل شکل نگرفته است. امروز آموزش مهارت کافی نیست؛ نیاز این است که مهارت سنتی با شناخت بازار، طراحی محصول، بستهبندی، فروش آنلاین و صادرات تلفیق شود.
پرسش اساسی اینجاست چگونه میتوانیم این ۸۳ رشته فعال را به شاخصهایی برسانیم که استان البرز را به قطب صنایع دستی کشور تبدیل کند؟ پاسخ کاملا روشن است از تولید صرف عبور کنیم و به جریان تبدیل شویم که در این مسیر سه چالش قابل توجه وجود دارد که اگر به آنها رسیدگی نشود، ظرفیت به فرصت بدل نخواهد شد.
بازار و برندسازی
هنر دستی زمانی ارزشمند میشود که دیده شود، شناخته شود و داستانی برای گفتن داشته باشد. بستهبندی حرفهای، قیمتگذاری منصفانه و بازتاب کیفیت و اصالت، همگی بخشی از تجربهای هستند که مخاطب به آن اعتماد میکند. تولید صرف اگر به بازار متصل نشود، هنر در کارگاه میماند و از جریان اقتصادی و فرهنگی دور میماند.
استان البرز امروز نیازمند برندسازی جدی هنرهای دستی است؛ برندسازی یعنی خلق نامها و نمادهایی که هم مخاطب داخلی و هم بینالمللی آنها را بشناسد و با آنها ارتباط برقرار کند. نامهایی مثل «سفال البرز» و دیگر هنرهای بومی باید به نماد کیفیت، اصالت و هویت فرهنگی استان تبدیل شوند.
برند یعنی هویت؛ یعنی انتخابی که مخاطب آگاهانه انجام میدهد. وقتی یک قطعه سفال با نام برند استان البرز عرضه شود، فقط یک محصول فروخته نمیشود، بلکه یک تجربه فرهنگی، هنری و اقتصادی با اعتبار معتبر به مخاطب منتقل میشود. این مسیر، هنر را از کارگاه به بازار جهانی میرساند و البرز را به عنوان قطب هنر و خلاقیت تثبیت میکند.
آموزش تطبیقی با نیاز بازار
هنرمندان باید مجهز شوند به دانش طراحی محصول، تجارت الکترونیک، بازاریابی دیجیتال، صادرات، استاندارد و بستهبندی. هنر نمیتواند در انزوا بماند و انتظار داشته باشیم بازار بهدنبال آن بیاید؛ بلکه هنر باید بازار را ببیند، نیاز را تشخیص دهد، و تولید را مطابق آن شکل دهد.
همافزایی میان بخشهای تولید، گردشگری، بازار و رسانه
صنایع دستی فقط تولید نیست؛ گردشگری فرهنگی، اشتغال منطقهای، سوغات، تجربه کارگاهی، فروشگاههای تخصصی، همه در کنار هم قرار دارند. بنابراین حلقهها باید به هم پیوند بخورند هنرمند، کارگاه، آموزشگاه، دستگاه اجرایی، فروشگاه، بازار آنلاین، بازدید گردشگر. اگر یکی از این حلقهها ضعیف باشد زنجیره شکست میخورد.
خوشبختانه، فرصتهای استان بسیار است و اگر با اراده و برنامهریزی همراه شود، میتوان به تحول دست یافت و در این مسیر ابتدا باید مشخص کنیم که کدام رشتهها ظرفیت برند شدن دارند: همان رشتههایی که در استان قوت بیشتری دارند، یا قابلیت منحصر بهفرد دارند. سپس تمرکز بر کیفیت، استاندارد، روایت محصول، بستهبندی حرفهای، حضور در نمایشگاهها. برند یعنی وقتی مصرف کننده برند البرز را دید، محصول را انتخاب کند.
گردشگری صنایع دستی و تجربهسازی
نزدیکی استان البرز به تهران، مسیرهای دسترسی آسان، جاذبههای طبیعتی و شهری، امکان آن را فراهم کرده است که صنایع دستی به بخشی از تجربه سفر تبدیل شود. بازدید از کارگاه، شرکت در ورکشاپ ساده، خرید در فروشگاه تخصصی، سوغات منحصر به فرد. این تجربه، بازار را گستردهتر میکند، هنرمند را دیده میکند و هنر را زنده میکند.
بازار امروز محدود به محل نیست؛ اینترنت و فضای جهانی، امکانات جدیدی فراهم کردهاند. استفاده از پلتفرمهای فروش آنلاین، شبکههای اجتماعی، حضور در نمایشگاه بینالمللی مانند جشنواره بینالمللی صنایع دستی و هنرهای سنتی فجر میتواند مسیر ورود به صادرات را باز کند.
نسل جوان باید به عرصه صنایع دستی وارد شود، اما نه صرفاً با مهارت سنتی؛ بلکه با دید تولیدکننده، بازاریاب، کارآفرین. آموزشگاهها باید بازنگری شوند، برنامهها طراحی شوند، مربیان و هنرمندان پیشکسوت نقشتری پیدا کنند. هنر وقتی جریان میشود که نسل جوان بپذیرد و وارد شود.
تعیین شاخصهایی مانند تعداد هنرمندان فعال، تعداد کارگاهها، میزان فروش، صادرات، تعداد بازدید از کارگاه توسط گردشگران، سهم صنایع دستی از اشتغال استان و... هر سال گزارش شود. این دادهها مسیر را روشنتر میکند و ما را از وضعیت پتانسیل به عمل میرساند.
و حالا البرز ۱۰ سال آینده را تصور کنید. خیابانی در کرج که به محله صنایع دستی البرز تبدیل شده است، فروشگاههای شاخص با برند واحد، کارگاههای بازدیدپذیر، تولیدکنندگان هنرمند با سفارشهای سراسری و بینالمللی، گردشگران فرهنگی که برای تجربه این هنرها به استان میآیند و صادراتی که سهمی از بازار منطقه و جهان دارد.
در این چشمانداز، عدد ۸۳ رشته فعال امروز، نقطه آغاز کار است، نه پایان. فردا اهمیت دارد کیفیت، هویت و اثربخشی؛ تولید صرف کافی نیست، بلکه تولید متصل به بازار، تولید با داستان، تولید با برند، تولید با تجربه است. فراموش نکنیم هر ظرف سفالی، گلیم یا هر قطعه چرمی، زمانی اثری ماندگار میشود که دیده شود، خریداری شود، به خانه برده شود و بخشی از زندگی شود.
به هنرمند عزیز، به تولیدکننده پرتوان، به آموزشگاه، به بازار، به مسئول محترم، به علاقهمند فرهنگ و هنر عرض میکنم این فرصت مشترک ماست. هرکدام از ما میتوانیم نقش داشته باشیم. هر گریزگاه کوچک را میتوان تبدیل کرد به نقطه عطف بزرگ. یایید با هم، این هنر را از یک تولید صرف به یک جریان زنده تبدیل کنیم؛ جریانی که توسعه را رقم بزند، امید را زنده نگه دارد و هویت ما را به نسلهای آینده منتقل کند. این جریان، هنر را به زندگی مردم نزدیک میکند، اقتصاد را فعال میسازد، و فرهنگ ما را در پهنه کشور و جهان برجسته میکند. وقتی هر کدام از ما سهم خود را ایفا کنیم دیگر هیچ مانعی برای رشد و بالندگی صنایع دستی البرز وجود ندارد و هنر دست ما نه تنها میراث بلکه سرمایهای برای فردای استان خواهد بود.
انتهای پیام/
نظر شما